موجیم که آسودگی ما عدم ماست....
موجیم که آسودگی ما عدم ماست....

موجیم که آسودگی ما عدم ماست....

کانال تلگرام پاسدار شهید محمد صادق(مجتبی)هدایت

لطفا جهت عضویت در کانال تلگرام بر روی لینک زیر کلیک کنید

https://telegram.me/shahidhedayat

رب و کمپوت!

به خبرنگار می گفت: شما را به خدا، به امت بگید کاغذ دور کمپوتها را جدا نکنند!

کمپوت آلبالو می خوایم رب گوجه فرنگی درمیاد، رب میخوایم کمپوت گلابی در میاد...!


شادی روح پشتیبانان رزمندگان صلوات 

بگو یاحسین!

یکی از بچه ها ظرف آب رو برداشت و شروع کرد به سقایت: هر که تشنه است بگوید یاحسین!

من از همه جا بی خبر بلند گفتم یاحسین. گفت بلندشو بیا!

این لیوان اینم پارچ امام حسین(ع) شاگرد تنبل نمیخواد برو آب بیار بده بچه ها

"شادی سیدالشهدا صلوات" 

شب جمعه

شبهای جمعه شهدا دعا می خوانند در سنگرهایی شبیه قبر


نماز شب در تاریکی


آآآآآآآآآآآآآآآمین!

وضع غذا که بهم میریخت، دعاها سوزناک تر می شد:


اللهم ارزقنا پلویی، تحته کبابا و فوقه کره، یمینی دوغا و یساری شربتا، مع خربزه!


فریاد میزدن آآآآآآآآآآمین!


بخورید و بیاشامید...!

وقت ناهار بود و ماشین غذا رو هم عراق زده بود. هر کسی یه گوشه زانوی غم بغل گرفته بود.


شعار اون روز ما این بود: بخورید و بیاشامید اگر به دست  آوردید!


"شادی شهدای تدارکات صلوات"

سید!

سید روی تاب بود و ما هم هرچی تونستیم هل میدادیم،حسابی میترسید.


در همین لحظه خمپاره زدن. هر دو شیرجه زدیم زمین؛


سیدم از ارتفاع سه متری خودشو انداخت پایین! کف دست و زانوهاش آسیب دیده بود و ناله می کرد خمپاره


خورده بودم کمتر آسیب میدیدم!


"شادی روح شهدای سید صلوات" 

تولد

4 اردیبهشت 93 که شد من 23 ساله شدم

یعنی 23 سال گذشت! چه قدر دیگرش باقی مانده نمی دانم

الآن هم سن شهدایی هستم که در میدان جهاد جنگیدند

و شهید شدند! هم سن دائی شهید خودم!

حالا باید چه کنم؟!

امسال خیلی چیزها را دانستم و فهمیدم

امسال راهیان نور برای اولین رفتم آن هم به شیوه ای عجیب

روز شهادت دائی و چند روز مانده به سالروز شهادتش چه اتفاقات عجیبی که نیفتاد

و....

کاش بفهمم

کاش بدانم


یک ماه گذشت

حالا امروز یک ماه است که دارم در این وبلاگ مطلب می نویسم

و حالا دیگر یک ماهه شده ام

مثل یک بچه یک ماهه

شهدا من را یادتان نرود


و فقط 12 روز تا روز شهادت مادر

 و امروز 12 / 12 (12 اسفند)

و شروع کار وبلاگ 12 بهمن


شهید تورجی زاده روحت شاد برادر ، ترکشی که به پهلویت خورد نشان از ارادت تو به مادر دارد


در بین آن دیوار و در زهرا صدا میزد پدر زهرای من زهرای من

طنز/بریم


وقتی زود و تند آماده می شدند، می گفت بریم؟


اونهایی که می دانستند می گفتند برو بریم.


اما تازه واردها با تعجب می پرسیدند کجا؟


اونوقت همه در جوابش می گفتند: قربون امام!


"شادی روح امام صلوات"

طنز/قاطر!

در ارتفاعات، قاطر حکم تفنگ رو داشت. بچه ها خسته که می شدند میگفتند: راه برو حیوان، مزدت محفوظ است،


ان شالله تو هم با ذوالجناح محشور میشوی.


"شادی شهدای شمال غرب صلوات" 

مداحی/در میدان می مانم



مداحی حاج میثم مطیعی شب دوم محرم 92

در میدان می مانم تا نفس آخرم.....

طنز/شوره زار!

وقتی عملیات لو میرفت و عقب نشینی می کردیم اگه در راه برگشت می پرسیدند چی شد نرفته برگشتید؟


آب و هواش بهتون نساخت یا آتیشش؟


جواب میدادیم نه بابا! تا مرز هم رفتیم، خاک عراق شوره زاره و قابل کشت نبود! برگشتیم.


صلوات

طنز/دشمن شناسی!

میگفت: چون صدام جنگ را بر ما تحمیل کرده،


پس باید خرج ما را هم بپردازد! اسلحه، پوتین، فشنگهایش و... همه مایحتاجش رو از اموال دشمن تامین کرده بود!


شادی روحش صلوات



طنز/باد کرده!

یکسره مشغول عبادت بود. عنوان سربندش"یا زیارت یا شهادت"بود.


داوطلب پاکسازی میدان مین میشد اسمش در نمیومد.


خط مقدم میرفت، تو عملیات و ... فایده نداشت آخر جنگ بچه ها روی یک پارچه نوشته بودند کمک کنید،


روی دست خدا باد کرده، دعا کنید تیر غیب بخورد و شهید شود.


شادی روح شهدا صلوات

طنز/مرخصی!

اگر کسی از سر ناچاری دو مرتبه پشت سر هم مرخصی میرفت، وقتی پایش می رسید به گردان هر کسی یه چیزی بارش می کرد.


-فلانی معلوم هست کجایی؟


-تو خط تهران - اندیمشک کار می کنی؟!


بعضیا هم میگفتند با دو روز مرخصی اومده جبهه چکارش دارید؟!


یاد شهید یاد ولایت می آورد

بیهوده نیست یاد شهیدان نمی کنند

طنز/بزن جای دیروزی!

خمپاره خورده بود تدارکات و تدارکاتچی بیچاره هم نقش زمین..


بچه ها هم مثل مغولها حمله کردند به خوراکیها و هرکس هرچی تونست خورد یا برد از فرداش شعار میدادن:


جنگ جنگ تا پیروزی صدام بزن جای دیروزی!


شادی روح شهدای پشتیبانی صلوات 

طنز/چوپان

هر وقت دلتنگ بزهایش میشد میرفت توی سنگر مع مع میکرد.


یه شب هفت تا عراقی با شنیدن صدا بز طمع کرده بودند کباب بخورند.


هر هفت نفر رو اسیر کرده بود و آورده بود عقب. میگفت چوپانی همین چیزهایش خوبه دیگه!


شادی روح شهدای کارگر صلوات

تصویری/حاج احمد کاظمی










سلام خدمت دوستان شبهای جمعه مداحی یا نکته اخلاقی یا فایلهای تصویری مربوط به شهدا را در وبلاگ می گذارم


طنز/پتو!

فرمانده با صدای بلند گفت: کی خسته است؟ گفتیم دشمن

کی ناراضیه؟ -دشمن

کی سردشه؟ -باصدای بلند گفتیم دشمن

بعدگفت: خدا خیرتون بده حالا که سردتون نیست می خواستم بگم که پتو کم بود به گردان ما نرسید!!!


شادی روح شهدای غرب کشور صلوات